در ژانویه، من تصمیمی برای خودم گذاشتم: تسلط بر چانه بالا. من هرگز قدرت بالایی در بالاتنه نداشتم و میدانستم که سخت خواهد بود، اما فکر میکردم اشکالی ندارد، زیرا این کار را برای قویتر شدن یا بهتر شدن انجام نمیدهم. من این کار را برای مغزم انجام می دهم.
من هم مانند بسیاری از افراد برای حفظ آمادگی جسمانی ورزش می کردم. اما چند سال پیش هنگام نوشتن کتابم قدرت مغز: همه چیزهایی که برای داشتن مغزی سالم و شاد باید بدانید، به ادبیات ورزش و ذهن کاوش کردم. چیزی که کشف کردم رابطه من با ورزش را برای همیشه تغییر داد.
بر کسی پوشیده نیست که ورزش برای مغز و بدن مفید است. اما در دهه گذشته شاهد انفجاری از تحقیقات در مورد اینکه چقدر می تواند تحول آفرین باشد، چه بهبود عملکرد تحصیلی کودکان، تقویت خلق و خو و حافظه در بزرگسالان یا حتی محافظت از ما در برابر زوال شناختی بوده است. دیوید لوبانس از دانشگاه نیوکاسل استرالیا می گوید: «به نظر می رسد این یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانید برای مغز انجام دهید. من خیلی کمتر به فواید فیزیکی فکر می کنم. همه چیز در مورد احساس خوب و بهینه سازی عملکرد مغز من است.
دانشمندانی مانند Lubans اکنون توجه خود را به این معطوف کرده اند که چگونه و چرا ورزش چنین تأثیرات قدرتمندی بر ذهن دارد. چیزی که آنها پیدا میکنند این است که آنچه را واقعاً کار میکند، متمایز میکنند و به ما نشان میدهند که چگونه میتوانیم از قدرت تقویتکننده مغز ناشی از فعالیت بدنی به بهترین شکل استفاده کنیم.
یکی از اولین شواهدی که ورزش و مغز را مرتبط میکند در دهه 1990 به دست آمد، زمانی که فرد گیج، ژنتیکدان متوجه شد که ورزش…